گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوازدهم
[سوره الأنعام ( 6): آیات 19 تا 26 ] ....



ص : 90
اشاره
قُلْ أَيُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَ هادَةً قُلِ اللَّهُ شَ هِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَۀً
أُخْري قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِ دٌ وَ إِنَّنِی بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ( 19 ) الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِینَ
خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ( 20 ) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَ ذِباً أَوْ کَ ذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ( 21 ) وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ
( جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ( 22 ) ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ ( 23
انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ ( 24 ) وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی
آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَۀٍ لا یُؤْمِنُوا بِها حَتَّی إِذا جاؤُكَ یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ ( 25 ) وَ هُمْ
( یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ ( 26
، ص: 92
[سوره الأنعام ( 6): آیه 19 ] .... ص : 92
اشاره
قُلْ أَيُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَ هادَةً قُلِ اللَّهُ شَ هِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَۀً
( أُخْري قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِی بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ( 19
ترجمه و شرح .... ص : 92
صفحه 60 از 188
خداوند متعال در این آیه کریمه به خاطر احتجاج با بتپرستان در باره یگانگی پروردگار و رسالت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله
و سلّم به وي دستور میدهد که به بتپرستان بگو شهادت چه چیز و کدام موجود بزرگتر از شهادت خداست؟
بگو خدائی که در او دروغ و خطا و خلاف واقع راه ندارد گواه میان من و میان شما بر صدق و راستگوئی من است و این قرآن از
آن جهت به من وحی شده است تا شما را به وسیله آن از عذاب الهی و وعدههایی که در آن است بترسانم و تا قیامت در هر مکان
و زمانی به کسانی که این قرآن میرسد منذر و ترساننده باشد آیا شماها شهادت میدهید که با خداي واحد خدایان دیگري هم
شریک هستند؟ بگو من که چنین شهادتی نمیدهم. بگو من شهادت میدهم که فقط اوست معبود یکتا و خداي واحد و من بیزارم
از آنچه شما براي خدا شریک میسازید و به عبادت اصنام و انواع بت و اشخاص میپردازید.
(19)
ار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 12 ، ص: 93
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 93
یا نبی گفتند جهّال قریش که در ایشان بد نشان طرد و طیش
ما ندانیم اینکه باور کرده کس مر تو را ز اهل کتاب و عقل بس
یعنی از قوم نصاري و یهود کس مصدق نیست هیچت در نمود
یک نفر بنما که تا باشد گواه مر تو را در قول و فعل از هیچ راه
گو به ایشان چیست اکبر در قیام بر گواهی از گواهان بالتمام
گو گواه بین شما و ما خداست در شهادت اکبر او از ماسواست
وحی کرده گشته این قرآن به من تا شما را بیم بدهم در زمن
و آنکه بر وي آیتی از وي رسد این زمان یا بعد از این در هرسند
آیتی بر هر که تا یوم القیام زان رسد گردد و بر او حجت تمام
، ص: 94
مر شمائید آنکه آیا میدهید آن گواهی که بود با حق پدید
هم خدایان دگر یعنی بتان گو که ندهم گواهی من بدان
گو جز این نبود که باشد آن اله واحد اندر ذات خود بیاشتباه
من برّیم زان که شرك آرید لیک یعنی از اصنام وان دارید نیک
(19)
شان نزول .... ص : 94
حسن بصري گفته مشرکین به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفتند: چه کسی براي تو شهادت میدهد سپس این آیه نازل
شد.
مجمع البیان از قول کلبی نوشته که رؤساي مکه نزد پیغمبر آمدند و گفتند: ما کسی را پذیریم که تو را در امر رسالت تصدیق کند
صفحه 61 از 188
و از یهود و نصاري در باره تو پرسیدیم آنان گفتند در کتابی که نزد ماست ذکري از او و صفت او نیامده است بنابر این بما بگو چه
کسی به رسالت تو شهادت میدهد؟ تا به ما بگوید که تو فرستاده خدا هستی همانطوریکه خود گمان میکنی سپس این آیه نازل
شد.
، ص: 95
[سوره الأنعام ( 6): آیه 20 ] .... ص : 95
اشاره
( الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ( 20
ترجمه و شرح .... ص : 95
خداوند متعال در این آیه مبارکه به آنها که میگفتند اهل کتاب هیچگونه گواهی در باره پیامبر اسلام نمیدهند با اینکه در
کتابهاي آسمانی مشخصات پیغمبر اسلام و بشارت رسالت وي بیان گردیده پاسخ داده و میفرماید:
آنهایی که کتاب آسمانی بر آنان نازل کردیم پیامبر اسلام را به خوبی میشناسند همانگونه که فرزندان خویش را میشناسند لذا
آنانکه میگفتند ما به اهل کتاب مراجعه کردیم و اطلاعاتی از پیامبر اسلام نداشتند یا تحقیق نکرده و دروغ گفتهاند یا اهل کتاب
حقایق را پنهان کرده و به آنها نگفتند چنانکه در آیات دیگر نیز به کتمان آنها اشاره شده است در پایان میفرماید:
گروهی که انکار کنند به ضرر و زیان خود اقدام کردهاند و نظر به دشمنی که با تو دارند دعوت تو را تصدیق نمینمایند و بدین
اسلام نخواهند گروید.
(20)
، ص: 96
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 96
وان کسانیکه دادم ایشان را کتاب میشناسندش به تحقیق و صواب
بر نبی دارند آنسان معرفت که بر ابناشان ز حلیۀ وز صفت
مر زیانکارند آنانکه بخود بر نبی نارند ایمان تا ابد
(20)
، ص: 97
[سوره الأنعام ( 6): آیه 21 ] .... ص : 97
اشاره
صفحه 62 از 188
( وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ( 21
ترجمه و شرح .... ص : 97
خداوند متعال در این آیه شریفه بتپرستان را که بر خلاف حکم خرد شریک بسیار در باره تدبیر و نظم جهان میپندارند مورد
توبیخ و سرزنش قرار داده است که از جمله گفتار ناسزاي گروهی از آنان این است که فرشتگان را دختران پروردگار میپندارند با
اینکه معتقدند که آفریدگار همه عوامل طبیعت را ایجاد نموده ولی چنان پندارند که آنها مستقل در تدبیر هستند به خاطر اینکه بر
حسب خلقت این چنین تاثیر و تدبیري در آنها نهاده شده که در باره سایر موجودات تدبیر نمایند و خواسته آنها را بر آورند چنانکه
بر حسب طبع موجودات قوي و نیرومند مانند آفتاب نسبت به سایر موجودات مانند نباتات و حیوانات و معادن تاثیر مینماید و همه
آنها را به کمال میرساند و اینک میفرماید:
کیست ستمکارتر از آنکس که بر خدا دروغ بندد یعنی ظالمتر از او کسی نیست یا ستمکارتر از کسیکه به آیات خدا و به محمد
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و معجزات او تکذیب کند و کتاب خدا را دروغ پندارد و آیات کونیه را که دلالت بر وحدانیت صانع
دارد به نظر نیاورد و عبث پندارد حقا که چنین مردمان ظالمی رستگار نخواهند شد و از رحمت خدا و ثواب او و نجات از آتش و
عذاب او برخوردار نخواهند گشت زیرا ظلم و ستم هرگز وسیله ، ص: 98
رستگاري نخواهد بود.
ضمنا کلمات افتراء و کذب که در این آیه ذکر گردیده عمومیت دارد و شامل هر نوع افتراء و دروغی که به خدا بسته میشود
میگردد ولی به قرینه آیات قبل و بعد که ذکر گردیده و میشود میتوان گفت منظور از این افتراء و کذب شرك به خداست و
ظالمتر از اشخاصی که آیات خدا و پیامبر اسلام و معجزات او را تکذیب نمایند نخواهد بود.
(21)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 98
کیست استمکارهتر زان بیفروغ کافتري بندد به حق او بر دروغ
یا کند تکذیب آیاتش عیان رستگاري نیست دین بر ظالمان
(21)
، ص: 99
[سوره الأنعام ( 6): آیه 22 ] .... ص : 99
اشاره
( وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ( 22
صفحه 63 از 188
ترجمه و شرح .... ص : 99
خداوند متعال در این آیه شریفه صحنهاي از روز قیامت را نمایش میدهد که در آن زیانکاري و تباهی و دروغ و ادعاي آن مردم
آشکار میشود و این نمایش به صورت بیانی نیست بلکه بطریق تصویري است که ژرفتر در جان کارگر میشود و نیکوتر سبب
هشیاري و بیداري ضمیر میگردد.
آنگاه از نظر توبیخ به بتپرستان خطاب میشود که چگونهاند بتها و خدایانی که در تدبیر جهان آنها را مؤثر پنداشته و به آنها
گرویده و پرستش میگردید و به حکم خرد و به دعوت پیامبران توجه ننموده و به خودستائی سرگرم و از غرض آفرینش خود
غفلت داشتید. اینک میفرماید:
و روزي که همگان یعنی تمام ملل را بدون فرق بین ملّتی و ملّت دیگر در رستاخیز گرد هم آوریم سپس به آنها که براي ما شریک
قرار دادهاند گوئیم:
کجایند شریکهائی که آنها را معبود و آلهه خود میپنداشتید و گمان میکردید آنها براي شما سودمند خواهد بود.
( ضمنا این آیه دلالت واضحی بر بطلان مذهب جبر و بر اثبات معاد و حشر تمام مخلوقات است. ( 22
، ص: 100
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 100
هم رسد روزي که ایشان را تمام حشر ما سازیمشان از خاص و عام
مشرکان را پس بگوئیم از ملا کو بگوئید آن خدایان شما
که شما را بد گمان کانها بنیک با خدا هستند در هستی شریک
(22)
، ص: 101
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 101
قوله تعالی: أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ کلمه این اسم استفهام است از مکان چنانکه میفرماید:
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ و اینما ظرفی است براي شرط و جواب آن گاهی دو مضارع است چنانکه میفرماید:
نَْ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً
- أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ و گاهی جواب آن جمله اسمیه است چنانکه میفرماید:
فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و گاهی هم شرط و جواب هر دو ماضیند چنانکه میفرماید:
مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا گاهی هم جواب آن به دلالت ما قبل محذوف است چنانکه میفرماید:
وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ- وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ
، ص: 102
صفحه 64 از 188
[سوره الأنعام ( 6): آیه 23 ] .... ص : 102
اشاره
( ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ ( 23
ترجمه و شرح .... ص : 102
خداوند متعال در این آیه کریمه فشار سخت روز رستاخیز و وحشتهاي آن را براي مشرکین و بتپرستان بیان کرده و میفرماید:
در آن هنگام بتپرستان مشاهده کنند رابطه عبودیّت خود را از آفریدگار گسستهاند و در حیرت و بهت فرو رفته سیرت شرك آنان
بصورت وحشتزا ظهور نماید آنگاه در پاسخ سوگند یاد کنند که ما هرگز در باره تدبیر جهان شریک براي پروردگار قرار نداده
وز خدایان پیروي ننموده و یگانگی خدا را انکار نمینمودیم و از شدّت هول و وحشت شرك دنیاي خود را فراموش کنند. برخی
از مفسرین نوشتهاند معناي گفتار آنان این است که ما بر حسب اعتقاد خودمان در دنیا مشرك نبودهایم زیرا مشرکین در دنیا معتقد
بودند که راه صواب میپیمایند لذا در آخرت بر این اعتقاد خود سوگند یاد میکنند و خود را راستگو میدانند یا اینکه ممکن است
با مشاهده اهوال قیامت چنان مدهوش گردند که شرك خود را در دنیا فراموش کرده باشند.
(23)
، ص: 103
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 103
پس بنا شد بهر ایشان از جهات فتنت اعنی معذرت بحر نجات
جز که میگویند اندر اعتذار و اللّه آنکو هستمان پروردگار
ما نبودیم از گروه مشرکین وین قسم کذب است ایشان را یقین
بر حق این سوگند از فتنت خورند وز ره حیرانی و وحشت خورند
چون علوّ اهل توحید و مقام بنگرند آیند بر سوگند خام
که به حق مشرك نبودیم از ازل میپرستیدیم اصنام از دغل
(23)
، ص: 104
[سوره الأنعام ( 6): آیه 24 ] .... ص : 104
اشاره
( انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ ( 24
صفحه 65 از 188
( انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ ( 24
ترجمه و شرح .... ص : 104
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند که چگونه بتپرستان هنگام رستاخیز سر افکنده و اندیشه و گفتار خود را تکذیب
میکنند و حتی به خودشان نیز دروغ میگویند در اثر اینکه کذب و دشمنی در دلهاي آنان رسوخ نموده و به گفتار ناسزا خوي
گرفتهاند و سوگند یاد میکنند ما هرگز خدایان ساختگی را پرستش نمینمودیم با اینکه اعمال شرك آمیز و دروغ آنان تجسّم
یافته و در جوارح که وسیله تمرد آنها بوده ظهور خواهد نمود و آنچه در کمون روانخود از اندیشه باطل و کذب ذخیره کردهاند
نمیتوانند پنهان نمایند اینک میفرماید:
اي رسول گرامی بنگر چگونه در آن روز این مشرکین بد فرجام در باره خود هم دروغ میگویند و نفی شرك از خود میکنند و
بنگر چگونه افتراء و دروغی که بر شرکاء و بتها و خدایان خود میبستند و میگفتند اینان شفیعان ما در نزد خدایند تمامی آنها پوچ
و باطل و ضایع میگردد.
زیرا هنگام رستاخیز موجودات در برابر عظمت آفریدگار استقلال خود را از دست میدهند و بطور شهود و عیان خواهد دید که
قدرت و هر صفت کمالی مختص به ساحت پروردگار است و عالم صنع پرتوي از ساخت کبریائی و مثالی است از صفات بیمانند
او براي همیشه پاینده خواهد بود.
(24)
، ص: 105
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 105
بین چسان بندند بر خویش از دروغ چون نبینند از پرستشها فروغ
گم شود ز ایشان امید بهتري ز آنچه میبودند بر آن مفتري
(24)
، ص: 106
[سوره الأنعام ( 6): آیه 25 ] .... ص : 106
اشاره
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَۀٍ لا یُؤْمِنُوا بِها حَ تَّی إِذا جاؤُكَ
( یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ ( 25
ترجمه و شرح .... ص : 106
صفحه 66 از 188
خداوند متعال در این آیه شریفه شرح حال و وضع روانی بتپرستان و عدهاي از کفار قریش را مانند نضر بن الحارث و ابو سفیان
بن حرب و ولید بن المغیره و عتبه بن ربیعه و برادرش شبیه و ... به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بیان کرده و میفرماید: اي
رسول گرامی با اینکه تعلیمات تو آنچنان انتشار یافته و در معرض عموم قرار گرفته که بتپرستان نیز استراق سمع نموده و تهدید تو
را میشنوند ولی از نظر لجاجی که دارند و بر دلهاي خود پرده آویخته و به دلایل یگانگی پروردگار توجه ننموده و نصایح تو را
نمیفهمند با اینکه آیات قرآن را شنیده و در دسترس آنان قرار دارد هرگز گوش فرا نداده تکذیب میکنند حتی زمانی که به نزد
تو میآیند تنها بعدم تصدیق و نیاوردن ایمان اکتفا نمیکنند بلکه از در مجادله و دشمنی هم بر میآیند و با تو جدال میکنند و به
اقتضاي کفرشان گویند این سخنان و این آیات جز اساطیر و افسانههاي پیشینیان و قصههاي گذشتگان نیست و خرافاتی بیش
نمیباشد.
از این آیه مستفاد میشود: ، ص: 107
خداوند متعال قلب مشرکین را به سبب کفر و عنادشان تاریک نموده لذا از فهم قرآن و درك آن عاجزند و کوششان نیز از شنیدن
کلمات حق کر میباشد لذا ایمان نمیآورند.
(25)
، ص: 108
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 108
چونکه به نشینند ایشان مجتمع هم از ایشانند سویت مستمع
گوش بدهند آنچه خواهی از کلام پس ورا افسانه پندارند و خام
مصطفی میخواند قرآن در حرم مشرکان بودند جمعی دور هم
نضر حارث را بگفتند از جحود کاو ز تاریخ عجم آگاه بود
اینکه میخواند محمد (ص) چیست آن گفت هست افسانه پیشینیان
لب بجنباند به چیزي بیتمیز من آن خوانم اگر خواهید نیز
بر قلوب آنکسان گرداندهایم پرده و اندر غطاشان ماندهایم
نی تفقه در کلام حق کنند خویش را در فهم آن احمق کنند
هم نهاد ستیمشان در گوشها بس گرانی از پی روپوشها
، ص: 109
تا کلام حق نظامت نشنود بشنود از هم نگیرند ایچ پند
هست مروي کان رسول محترم می بخواندي چونکه قرآن در حرم
نهی میکردند او را مشرکان تا بلند آن را نخواند بر زبان
نشوند مر تا کسی آواز او یابد از راه سماعی راه او
حق بر ایشان آن زمان بگماشت نوم نشنوند آواز او را تا که قوم
یا بکاري کردشان حق مشتغل تا ز احمد باز پردازند دل
گفت زان بستیمشان بر گوش و هوش پرده تا آن صوتشان ناید به گوش
صفحه 67 از 188
ور ببینند از تو هر نوع آیتی آورند ایمان باو در نوبتی
تا که چون آیند از کفر و ضلال بر تو اندازند پس طرح جدال
هست حتی گر چه بر معناي تا لیک اینجا میدهد فعل اذا
اینکه میگویند کفار از گمان نیست این جز قصه پیشینیان
، ص: 110
و آنکه ایشان خلق را دارند باز از نبی هم خود نمایند احتراز
نه خود ایمان آورند اعنی به او نه گذارند آنکه آرد غیر رو
(25)
شأن نزول .... ص : 110
بنا به گفته کلبی علت نزول آیه مورد بحث چنین بوده است که ابو سفیان بن حرب و ولید بن مغیره و عتبه و شیبه پسران ربیعه و امیه
و نضر بن حارث همگی با دقت آیات قرآن را میشنیدند ولی کوچکترین تاثیري در دلهاي آنها نمیکرد سپس به نظر بن حارث
گفتند تو در باره محمد چه عقیده داري؟ آیا چیزي از آیات قرآن را درك میکنی؟ نضر که از معاندین بود در جواب گفت این
آیات از همان گفتار افسانه و نظیر قصههائی است که من براي شما نقل میکردم و نضر از کسانی بود که قصه رستم و اسفندیار را
از عجم میشنیده و براي کفار عرب حکایت و نقل مینموده است سپس این آیه در رد کفار مزبور نازل گردید.
مجمع البیان- روض الجنان- کشف الاسرار نیز این سبب نزول را نقل کردهاند.
، ص: 111
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 111
قوله تعالی: وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وقر بفتح واو و سکون قاف یعنی سنگینی گوش و یا رفتگی شنوائی چنانکه در آیه 44 سوره فصلت
میفرماید:
وَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ فِی آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی یعنی آنانکه ایمان نمیآورند در گوشهایشان سنگینی هست- گوش بدهکار
ندارند- قرآن بر آنها سبب کوري دل است. و مراد از وقر در آیه مورد بحث ثقل معنوي است، و شش بار در قرآن آمده است وقر
بکسر واو یعنی بار سنگین و باري که در سر یا پشت گذارند- باري که در شکم باشد چنانکه در آیه 2 سوره ذاریات میفرماید:
فَالْحامِلاتِ وِقْراً یعنی پس سوگند به بردارندگان بار سنگین یعنی ابرهائی که بار گران باران را حمل میکنند و میبرند.
از این ماده است:
وقار بفتح واو یعنی عظمت چنانکه در آیه 13 و 14 سوره نوح میفرماید: ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً. وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً یعنی چه
شده به خدا عظمت قائل نیستید عظمتی که به بندگی او وادارد حال آنکه شما را طور طور آفریده است از خاك از نطفه از علقه از
مضغه آیا اینطور آفریدن دلیل عظمت خدا نیست که او را عبادت کنید؟
توقیر یعنی بزرگ داشتن و احترام نمودن چنانکه در آیه 9 سوره فتح میفرماید:
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا ، ص: 112
صفحه 68 از 188
یعنی تا به خدا و رسولش ایمان آورید و دین او را یاري کنید و بزرگش شمارید و او را صبح و شام تسبیح گوئید. برخی معتقدند
که ضمیر در تعزّروه و توقّروه به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم راجع میگردد.
، ص: 113
[سوره الأنعام ( 6): آیه 26 ] .... ص : 113
اشاره
( وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ ( 26
ترجمه و شرح .... ص : 113
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند با اینکه نداي قرآن و سخنان پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فضاي مکه
کانون توحید را فرا گرفته است مشرکین آن سرزمین مردم را از شنیدن و فرا گرفتن آیات قرآن منع میکنند و خود آنها نیز دوري
مینمایند که مبادا دلهاي آنان فریفته جاذبیّت سخنان پروردگار گردد و از نشر قرآن و دعوت پیغمبر اسلام جلوگیري میکنند ولی
این گروه مردم سخت در اشتباهند زیرا نداي معجزه آساي آیات قرآنی اقطار جهان را فرا خواهد گرفت و بتپرستی را از دلهاي
مردم جهان دیر یا زود زایل خواهد کرد اینک میفرماید:
و آنان مردم را از پیروي پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باز میدارند و از او دوري میگزینند و فرار میکنند و یا به قول
برخی از مفسرین مردم را از استماع قرآن منع میکنند تا صحّت و اثر آن در دلها جایگیر نشود و از گوش دادن به آیات الهی آنان
را دور میکنند تا پیروي حق ننمایند و آنها با این عملیات جز خودشان کسی را بهلاکت نمیاندازند و نمیدانند که هلاکت نفوس
خودشان در این کار است و هر چه میکنند به خود میکنند.
(26)
، ص: 114
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 114
کافران جز نفس خود را در هلاك نفکنند از نهی و ناي و نیست باك
نبود ایشان را شعور اینکه نیست سوي غیري راجع از خبث و بدیست
(26)
شأن نزول .... ص : 114
این آیه در باره کفاري که در آیه 25 بدانها اشاره شده است نازل گردیده است.
صفحه 69 از 188
مجاهد گفته: این آیه در باره قریش نازل شده است که مردم را از پیروي قرآن باز میداشتند و از تصدیق مردم به نبوت و رسالت و
پذیرفتن کلام خدا جلوگیري مینمودند.
ابن ابی حاتم در تفسیر خود از سعید بن هلال روایت کرده که این آیه در باره عموهاي پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که
ده نفر بودند که در ظاهر با او بودند و در باطن بر ضد او رفتار مینمودند غیر از ابو طالب و حمزه که به او ایمان آورده بودند و
عباس نیز بعدا ایمان آورده بود.
، ص: 115
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 115
قوله تعالی: وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ نأي- ینأي- نأیا بفتح نون و سکون همزه در صدر یعنی دور شدن، کناره گرفتن، روي گرداندن، پهلو خالی
کردن، تکبّر کردن. به نظر ابن فارس این کلمه داراي یک معنی اصلی است و آن عبارت از دور شدن است چنانکه در آیه 83
سوره اسراء میفرماید:
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأي بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یَؤُساً یعنی چون به انسان نعمت دادیم از ما روي گرداند و خویش
را از ما دور کند و چون شرّي به او رسد بسیار مأیوس است البته این حال کسی است که فقط توجه به اسباب ظاهري دارد نه به خدا
لذا به هنگام نعمت از خدا رو گردان و متکبر است و به هنگام سلب نعمت بسیار مأیوس. چنانکه در آیه 19 و 21 سوره معارج
میفرماید:
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً. إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً.
، ص: 116
توضیحات .... ص : 116
1) قوله تعالی: قُلْ أَيُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَ هادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ در این آیه کریمه به پروردگار کلمه شیء گفته شده و به قرینه خبر آن یعنی )
اکبر استدلال به آن است که موجودي است ثابت و قایم به ذات و همه آفریدهها وابسته به اویند و از همه موجودات امتیاز ذاتی
دارد یعنی جهان خلقت و اجزاء آن خودشان واقعیّت ندارند بلکه بواقعیتی ثابت تکیه داده و در پرتو او از هستی بهرهمند هستند و
اگر لحظهاي از فیض گسترده او بیبهره شوند نابود خواهند شد به همین قیاس شهادت و حکمیّت پروردگار غیر از سنخ شهادت
بشر و قدسیان است زیرا سرتاسر جهان خلقت صنع و ظهوري از علم و شهود آفریدگار است و از جمله موجودات آن عقیده و
شهادت بشر و قدسیان است پس شهادت و علم پروردگار بر هر موجودي احاطه دارد از این رو شهادت پروردگار هرگز قیاس با
آفریدهاي نخواهد شد.
سپس میفرماید: به این مردم بگو از جمله شاهد رسالت من از جانب پروردگار آیات معجزهآساي قرآن است که بر من نازل نموده
تا مکتب عالی قرآن را براي همیشه در جهان بنا گذارم و مکه را کانون توحید قرار داده و اهل مکه را بدان دعوت نمایم و سپس
دعوت من به وسیله آیات قرآنی در اقطار جهان طنینی میاندازد و جامعه بشر را براي همیشه به وحدانیت آفریدگار میخوانم.
2) قوله تعالی: أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَۀً أُخْري این آیه با تاکیدي که دارد مبنی بر توبیخ است که خردمندي هرگز أنوار )
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 12 ، ص: 117
نمیگوید جز جهان آفرین خداي دیگري است که زمام تدبیر جهان به قدرت او باشد زیرا نظام واحدي که در سرتاسر عالم فرمانروا
صفحه 70 از 188
است از چند مدبر صادر نمیشود لذا اي رسول گرامی بگو به استناد آیات قرآن و شهادت پروردگار به این سخن گزاف زبان
نمیگشایم و از آن تبرّي مینمایم.
در پایان به عنوان یک نتیجه نهائی اعلام میدارد تنها کسانی که به این پیامبر با این همه نشانههاي روشن ایمان نمیآورند در بازار
تجارت زندگی همه چیز خود را از دست داده و سرمایه وجود خود را باختهاند.
3) قوله تعالی: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ این جملات در بیان خسران و زیان )
بتپرستان است زیرا رستاخیز عالم کامل و نشئه شهودي است که جهان خلقت به حد رشد و کمال میرسد و از حرکت و تحول
باز میایستد و استقرار مییابد و سیرت موجودات طبع و وسائل انتظام آن به حقیقت ظهور و بروز مینماید و پردههاي تیره عالم طبع
به کنار رفته آنگاه آشکار میشود که جهان خلقت ربط محض آفریدگار است و شعاعی است از ساحت کبریائی و جز اراده او در
آن صحنه شهود آفریدهاي خودنمائی و استقلال نخواهد داشت.
4) قوله تعالی: وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ از جمله بینائی و شنوائی فطرت آنان با اینکه در دنیا نهفته بوده و غبار دشمنی و غفلت )
آن را تیره نموده ولی هنگام رستاخیز به حد رشد میرسد آنگاه مشاهده مینمایند که خدایان ساختگی نه از خود میتوانند دفاع
کنند و نه از گروندگان خود و آنچه از اوصاف آفرینش و نیروي تدبیر که براي ، ص: 118
آنها پنداشته همه اختصاص به پروردگار دارد زیرا قیامت هنگامی است که جهان آفرینش از کرات آسمان و زمین و پدیدهها سیر
کمالی خود را پیموده به حد رشد میرسند و از حرکت و تحوّل باز خواهند ایستاد و اسرار و نهفتهها به ظهور رسیده و آنچه در
سیرت افراد بشر ذخیره است هرگز پنهان نمیمانند آنگاه آشکار خواهد شد که جهان خلقت با سیر تکوینی خود که پیوسته رو به
کمال است به سوي پروردگار در حرکت است.
5) قوله تعالی: وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً قاضی ابو عاصم معتقد است که اصحّ اقوال در آیه مذکور آن )
است که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در شب نماز میگذارد و در نماز به جهر و صداي بلند تلاوت قرآن میفرمود و
چون انسانی آن را میشنید و تدبّر در معانی آن مینمود به آن ایمان میآورد و چون مشرکین میشنیدند او را آزار میدادند و از
بلند خواندن قرآن مانع میشدند لذا خداوند متعال خواب را بر آنها مسلط میفرمود و بر دلهایشان پرده میآویخت تا به مقصود
خود نایل نگردند. البته این پس از اتمام حجت و بعد از این بود که خداوند متعال میدانست که آنها از شنیدن قرآن انتفاعی
نمیبرند و آن را تصدیق نمیکنند از این رو القاء خواب را به جعل پرده و سنگینی گوش تشبیه و تعبیر فرموده و معنی آیه مبارکه وَ
إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً نیز همین است.
و بنا بر آنچه تفسیر الواضح نوشته:
نظر به موقف و گفتار کافران نسبت به قرآن و رسول خدا که گفتند قرآن اساطیر الاوّلین و سحر و شعر است و پیامبر اکرم نیز نعوذ
باللّه ساحر و کذّاب است چون حالشان چنین و گفتارشان این بود و نشو و نماشان در ، ص:
119
جهات و حبّشان براي جاه و ریاست و حسدي که نسبت به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم داشتند تمام اینها به مثابه پرده
حجابی بود که دل و گوش آنها را مانع از تقبل کلام خدا و رسولش میشد و نمیشد که دلی فهمنده و گوش پذیرا داشته باشند و
تقلید آباء آنان را از نظر صحیح و فهم سلیم نابینا ساخته بود و هر دلی که چنین باشد و گوشی که حقیقت پوش نباشد سنّت الهی
است که منصرف از خیر و سعادت خواهد بود چنانکه میفرماید:
وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّۀِ اللَّهِ تَبْدِیلًا.
6) قوله تعالی: وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلَّا أَنْفُسَ هُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ مشرکین به علت اینکه مردم را از تماس با پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و )
صفحه 71 از 188
سلّم و قرآن جلوگیري میکنند و خودشان هم از آنها دوري میجویند کسی را غیر از خویشتن دچار هلاکت و عذاب نخواهند کرد
ولی اینقدر درك و شعور ندارند که دچار چه نوع عقاب و عذابی خواهند شد.
، ص: 120
روایات .... ص : 120
1) تفسیر برهان از شیخ صدوق به سندي روایت کرده که حضرت امام رضا علیه السّلام از راوي سؤال فرمود اگر از تو سؤال شود )
آیا پروردگار شیء است و یا شیء نیست در پاسخ چه خواهی گفت. راوي عرض کرد در آیه قُلْ أَيُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَ هادَةً قُلِ اللَّهُ
شَهِیدٌ در پاسخ گویم پروردگار شیء است ولی نه مانند سایر موجودات زیرا نفی شیئیت از آفریدگار مستلزم انکار است.
( حضرت فرمود چه بسیار جواب خوبی است آنگاه فرمود مردم در باره وحدانیت خدا و صفات او سه عقیده دارند: ( 1) نفی ( 2
تشبیه ( 3) اثبات به غیر تشبیه نفی صفت یعنی مرجع صفات کمال پروردگار اگر فقط رفع نقص باشد باطل است همچنین تشبیه
صفات او به بشر صحیح نیست زیرا هرگز مخلوقی مانند آفریدگار نخواهد بود و فقط عقیده صحیح اثبات صفات کمال پروردگار
است به اینکه شبیه و مانند ندارد.
2) ابو حمزه ثمالی میگوید هنگامی که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به مدینه آمد عمر به عبد اللّه بن سلام که از )
یهودیان بود و بعدا اسلام آورد گفت خداي سبحان آیهاي بر پیامبر اسلام نازل کرده که اهل کتاب پیغمبر اسلام را آنطور
میشناسند که پسران خود را میشناسد این شناسائی چگونه است؟
ابن سلام گفت ما پیغمبر خدا را به آن وصفی که خدا او را توصیف کرده میشناسیم. ما پیغمبر اسلام را در میان خود به نحوي
میبینیم که یکی از ما پسر خود را در میان پسران میبیند به حق آن خدائی که ابن سلام به او قسم میخورد من محمد (ص) را
بیشتر از پسر خودم میشناسم. ، ص: 121
3) حسن در تفسیر خود از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت کرده است: هر کس صداي دعوت من به یگانهپرستی به )
او برسد مصداق این آیه است و أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ و بر او اتمام حجت شده است.
4) تفسیر عیاشی از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام روایت کرده که فرمودند: معناي من بلغ این است که هر کس )
امامی از آل محمد علیه السّلام را ببیند که مردم را به وسیله قرآن میترساند مثل این است که خود پیغمبر را دیده است.
5) در کافی از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت در تفسیر آیه: إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ فرمود )
مراد از شرك در اینجا شرك در ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام است.
6) عیاشی از ابی معمر سعدي روایت کرده که وي گفت مردي حضور امیر المؤمنین علیه السّلام آمد عرض کرد من در قرآن )
آیاتی را میبینم که ناقض یکدیگر بوده و بعضی از آنها بعض دیگر را تکذیب مینماید و از این نظر در مورد قرآن خداوند در
شک افتادهام امیر المؤمنین به آن مرد فرمود مادرت بعزایت نشیند در کجاي قرآن و به کدام آیه شک داري عرض کرد خداوند در
یکجا میفرماید: یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَۀُ صَ  فا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً. و در جاي دیگر میفرماید: در آن
وقتی که ضعیف شدند میگویند: وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ و در آیه دیگر میفرماید:
یَوْمَ الْقِیامَۀِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً و باز میفرماید: إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ و نیز فرموده: لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ
و در آیه دیگر میفرماید:
الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. ، ص: 122
یک مرتبه میگوید تکلم میکنند و مرتبه دیگر میفرماید: تکلم نمیکنند و یک جا میفرماید: دست و پا و پوستهاي بدن ایشان
صفحه 72 از 188
سخن میگوید و در جاي دیگر میفرماید سخن نمیگویند مگر به آنهائی که اجازه سخن داده شده و سخن براستی و حق بگویند
معناي این آیات و تضاد آنها با یکدیگر چیست حضرت به آن مرد فرمود این آیات مربوط به یک مکان و مورد نیست و مربوط به
موارد بسیاري است در روز قیامت که مقدارش پنجاه هزار سال است خداوند تمام خلایق را در یکجا جمع نماید و همه یکدیگر را
شناخته بعضی از آنها با بعض دیگر سخن گویند و آنها کسانی هستند که از پیامبران اطاعت نموده و پیروي حق کرده و با یکدیگر
در نیکی و تقوي کمک و معاضدت داشتهاند و اهل معصیت که در دنیا معاصی خدا را به جا آورده و در ارتکاب معصیت به
همدیگر یاري و همکاري نمودهاند یکدیگر را لعنت مینمایند سپس خداوند آنها را در جاي دیگري جمع میکند که از یکدیگر
گریزان شده و فرار کنند چنانکه میفرماید:
یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ تا آنجا که فرمود:
یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ بعد از آن در مکان سوم آنها را جمع مینماید و چنان صیحه زنند که اگر آن صیحه را در دنیا شنیده بودند بکلی
از تمام کارها دست کشیده غافل میشدند و چنان گریه میکنند که به جاي اشک خون خواهند گریست و پس از آن در محل
چهارمی خلایق جمع میشوند و آنها را به سخن میآورند ولی بآنچه در دنیا مرتکب معصیت شدهاند اقرار ننمایند و میگویند: و
اللّه ما کنّا مشرکین آنگاه به دهنهاي ایشان مهر زده میشود و اعضاي بدن آنها را به سخن در آورند و به گناهانی که نمودهاند
، ص: 123
شهادت بدهند و همینکه مهر از دهانشان بر میدارند به اعضاي بدن خویش میگویند چرا بر علیه ما شهادت دادید؟ اعضاء جواب
میدهند خدائی که هر چیز را به سخن در میآورد ما را به سخن در آورد باز در مکان پنجم آنها را جمع کنند و کسی سخن
نمیگوید مگر آنکه خداوند اجازه فرماید و از آنجا به مکان ششم جمع نماید و خلایق با هم مخاصمه کنند و تمام این وقایع قبل از
حساب است و همینکه مشغول حساب شوند هیچکس در فکر دیگري نیست و از خداوند مسئلت میکنیم که آن روز را بر ما آسان
فرماید.
6) سلیم بن قیس هلالی از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که فرمود طایفه ناجیه آنهائی هستند که از من پیروي و اطاعت )
نموده و از دشمنان من بیزاري جویند و در تمام امور خود تسلیم امر من باشند و حق مرا چنانکه خداوند در قرآن واجب فرموده
بشناسند و در باره من شک نیاورند خداوند دلهاي ایشان را از محبت ما نورانی گرداند و به بهشت داخل کند و بدانید اوصیاء و
امامان بعد از من تا روز قیامت آنهایی هستند که خداوند اطاعت آنها را به اطاعت خود مقرون فرموده در آیات بسیاري از قرآن و
ما را پاکیزه فرموده و حجت بر خلایق و گواه آنان کرده در روي زمین و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داده که از یکدیگر هرگز
جدا نمیشویم تا در کنار حوض کوثر حضور پیغمبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برسیم.
، ص: 124
تجزیه و ترکیب .... ص : 124
قوله تعالی: قُلْ أَيُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً ...
و کلمه شهادة در این آیه تمیز است کلمه انّ به وسیله ما از عمل ملغی شده است و کلمه هو مبتدا و اله خبر آن است.
قوله تعالی: الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ مبتدا و خبرش کلمه یعرفونه میباشد و الذین خسروا صفت است براي الذین اتیناهم یا
مبتداء و کلمه فاء در فهم لا یؤمنون فاء سببیّه است زیرا ایمان فطري و طبیعی آدمی است یعنی سبب ضایع ساختن فطرت ایمان
نمیآورند و دچار خسران میشوند.
قوله تعالی: یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً کلمه یوم نحشرهم مفعول است براي فعل محذوف که کلمه اذکر میباشد و کلمه جمیعا حال است
صفحه 73 از 188
براي ضمیر کلمه نحشرهم جمیعا و کلمه این در این آیه خبر است مقدم و شرکاؤکم مبتدا است مؤخر و در الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ
عائد موصول حذف گردیده و همچنین دو مفعول کلمه تزعمون یعنی تزعمونهم شرکاء قوله تعالی: انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ
کلمه کیف مفعول کلمه کذبوا و جمله کذبوا مفعول کلمه انظر میباشد.
قوله تعالی: وَ جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً أَنْ یَفْقَهُوهُ کلمه ان یفقهوه مفعول لأجله است براي کلمه جعلنا و کلمه اذا که شرطیه و ظرفیه
است متعلق به کلمه یقول میباشد و جمله یجادلونک حال است براي واو کلمه جاءوك و کلمه ان هذا و ان یهلکون در آیه بعد
نافیه میباشد.
، ص: